گفت و شنود

- من ربک؟
- یعنی چی؟!
- می گویم خدای تو کیست؟
- فکر کردی من خرم و عربی بلد نیستم؟ می گم منظورت چیه؟!
- سوال ها فراوان است و کار بسیار، زود پاسخ گوی که وقت تنگ است و کاهلی ننگ... خدای تو کیست؟
- اصلا شما؟!
- بنده نکیر هستم، این هم منکر است...
- چرا تو به جاش حرف می زنی؟ مگه خودش زبون نداره؟
- هنوز زبان شیرین پارسی را کامل نمی داند...
- چه نسبتی با هم دارین؟!
- ما ملائکه الهی هستیم... نسبت یعنی چه؟
- از کجا معلوم؟ اصلا چرا سبز پوشیدین؟ این شال سبز رو از کجا آوردین؟ کی بهتون داده؟!
- ذات اقدس الهی...
- اقدس کیه؟!
- خداوند باری تعالی، خدای رحمان رحیم، کریم مجید ...
- اینا که گفتی کی ان؟! یه بار دیگه آروم تر بگو بنویسم...
- این اراجیف چیست که می بافی؟!
- الو... مقداد مقداد حسین... مقداد جان یک مورد مشکوک...
- با که سخن می گویی؟ این چیست در دستت؟
- اینجا فقط من سوال می کنم... مقداد دو تا اسم بهت می گم، سرچ کنن ببین چه جوری می شه براشون یه پرونده دست و پا کرد...
- سرچ یعنی چه؟ پرونده چیست؟ خداوندا این دیگر چه فتنه ایست...
- فتنه؟! پس با سران فتنه هم در ارتباطین... خوبه... مقداد مقداد... زود بچه ها رو بفرست به این آدرسی که می گم...
- می خواهی چه کنی؟
- یه چند روزی در خدمتتون هستیم. چند تا سوال جواب می دین و یه چیزایی می گیم بنویسین یه چیزایی هم می دیم امضا کنین خیلی چیزا رو هم باید اعتراف کنین... آهان بچه ها هم رسیدن...
- ما تنها یک سوال از تو پرسیدیم، این که این همه عقوبت ندارد...
- چرا دارد!
- یعنی ما الان باید با اینها برویم؟
- نمی رید، می برنتون!
- قبل از اینکه ما برویم نمی خواهی جوکت را بگویی؟
- خوب شد یادم انداختی... می گن خدا خر رو می شناخت که بهش شاخ نداد، ولی شریعتمداری رو هنوز نشناخته...!




در رابطه با: ابتلای حسین شریعتمداری به سرطان