اعترافات متهمان پرونده ی بانکها

الف.ب.جیم.دال: به ما گفته بودن برین، پولاتونو از بانکا بکشین بیرون... ما هم یه دفه از بالکن پریدم پایین، بعد یه فرد مهربونی که داشت ساندیس می خورد، اومد با وانت نیرو انتظامی، از روم رد شد، بعد برگشت یه بار دیگه رد شد، بعد چادر سرش کرد، فرار کرد، که در حال فرار از روی پل به پایین پرت شد و زیر دست و پا له شد، من هم از این حادثه عکس گرفتم و برای موساد و بی بی سی فرستادم، اما اونا بجای تشکر به من شلیک کردن و من هم خون ریختم رو صورتم، که طبیعی تر بشه...
قاضی پدرصلواتی: هاااآااآا (صدای خمیازه)

در رابطه با: خطر ورشکستگی سیستم بانکی

5 نظر: (خب شما چه خبر؟)

ناشناس گفت...

عالی بود

محمد رضا گفت...

خیلی جالب بود ممدی جون

سرا گفت...

اگه منم بخوام بنویسم کیو باید ببینم؟

مممد گفت...

به سرا:
اول آدرس وبلاگتو بگو
اینم میل منه: msn.lion@gmail.com

سرا ( آشنای غریب ) گفت...

نه عزیزم
آدرس وبلاگ رو نمیتونم بگم چون بخاطر اسمم که یکم سر زبونهاست برام خطریه
از همین جا با هم ارتباط برقرار میکنیم
تا اگه لازم شد آدرس یکی از ایمیل هامو بهت بدم

ارسال یک نظر